ماجراهای مهتاب ویگانه
من و مهول(مهی)دیشب رفتهبودیم باغ.داشتیم سبزی میشستیم هر کدوم یه کاری میکردیم
.من ومهی خیلی دستوپاچلفتی تشریف داریم به خاطر همین خالم اومد دید ماداریم اشتباه سبزی میشوریم
.هرکدوممون یه کاری میکردیم.اوم زد تو سرمون گفت خاک توسرتون که بلد نیستین یه سبزی بشورید.هروقت ترشیدید وافتادید رو دستمون سبزی شستنم یاد میگیرید.من ومهی هم که داشتیم میخندیدیم
.یه دفعه کاسه افتاد تو حوض وهمه سبزی هاش ریخت
...هه هه هه...چه حالی کردیم دیشب یه خنده بازاری بود که نگو...
نظرات شما عزیزان:
سلام
دانلود موزیک وموزیک ویدیو و فول آرشیو رپر مورد علاقه شما.
دانلود موزیک وموزیک ویدیو و فول آرشیو رپر مورد علاقه شما.
+ یک شنبه 9 تير 1392| 5 Ɔσммɛит
|
18:27|یگانه